يکشنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۴۹
جلد چهارم کتاب "به قول پروانه"، روایت خاطرات "محبوبه ربانی‌ها" از زنان امدادگر استان قزوین در منطقه جنگی است که برای نخستین بار سال 1396 با یک هزار نسخه به چاپ رسیده است.
معرفی جلد چهارم کتاب | «به قول پروانه»

به گزارش نوید شاهد استان قزوین، جلد چهارم کتاب «به قول پروانه» روایت خاطرات "محبوبه ربانی‌ها" از زنان امدادگر استان قزوین است که این کتاب نخستین ‌بار سال 1396 در 80 صفحه و یک هزار نسخه به چاپ رسیده است.

این کتاب با مصاحبه رقیه رجبی، تدوین زینت‌السادات موسوی، دبیر مجموعه روح‌الله شریفی، ناشر صریر و به کوشش اداره‌ کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان قزوین منتشر شده است.

در این کتاب، خاطرات محبوبه ربانی‌ها یکی از زنان امدادگر استان قزوین روایت شده که دوم اردیبهشت 1342 در شهر قزوین به دنیا آمد، تحصیلات کارشناسی مامایی دارد و محل خدمتش در منطقه جنگی، بیمارستان شهید کلانتری، ورزشگاه تختی، بیمارستان امام خمینی (ره) و بیمارستان صلاح‌الدین ایوبی بوده است.

در بخشی از خاطرات محبوبه ربانی‌ها در کتاب یاد شده آمده است: «در عملیات بیت‌المقدس مجروحین موجی نیز داشتیم که زمان و مکان را تشخیص نمی‌دادند. در ظاهر سالم بودند و لیکن به مراقبت زیادی احتیاج داشتند. ممکن بود ناگهان برخیزند و به دیگران آسیب برسانند.

آنها چیزی به یاد نمی‌آوردند و همه جا را جبهه تصور می‌کردند. یک روز من تمام پوتین‌ها را شستم و به حیاط بردم تا آنها را جلوی آفتاب بچینم. یک باره یک مجروح موج انفجاری را دیدم که  وسط حیاط ورزشگاه ایستاده و فریاد می‌زند.

ناگهان شروع به تیراندازی کرد. تصور می‌کرد که درخت‌ها و کفش‌ها سرباز هستند. با آنها نبرد می‌کرد و سینه‌خیز می‌رفت. سریع چند نفری خودشان را رساندند و او را گرفته و داخل بردند و آرام‌بخش تزریق کردند. به علت آمار بالای مجروحین و کمبود جا امکان تفکیک این افراد نبود ...»

همچنین در مقدمه این کتاب آمده است:«آنچه پیش روی شماست حاصل سه سال تلاش برای گفتگو با امدادگران قزوین است. زنان صبوری که در روزهای سخت جنگ، رزمندگان مجروح را تنها گذاشتند. آنها سالیانی پیش ساک سفر بربستند و راهی دیار خطر شدند تا در سلوکی زینبی، جنگ را با همه زشتی‌ها و زخم‌هایش زیبا ببینند.

آنها مرحم بودند، آنها مرهم دردهای خسته‌جانان بودند. شاید اگر آنان نبودند بخشی از خاطرات بچه‌های جنگ شهید و یا در برابر هجوم ناجوانمردانه و بی‌رحم زخم تاول‌های شیمیایی تسلیم می‌شد. شاید اگر نبودند سروقامتی دیگر برزمین می‌افتاد. آنها هر کس را که زنده کردند یا زنده نگه داشتند «قومی را حیات بخشیدند» درود بر آنها.

آنچه پیش روی شماست انعکاس روزگار دختران جوانی است که حالا گرد پیری بر چهره‌شان نشسته اما همچنان زندگی در آن روزهای خاک و خون‌آلود را فراموش نشدنی و به مثابه زیستن در قطعه‌ای از بهشت می‌دانند.»

مادر شهید
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده